استاد اصغر طاهرزاده از معلمان برجسته اخلاق، فلسفه، تفسیر و عرفان در شهر اصفهان است. گفتار زیر از سلسله مباحث اخلاقی وی درخصوص ماه شعبان المعظم است:
رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» فرمودند: «إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی»[1] من فرستاده خدا به سوی شما هستم، بدانید که شعبان ماه من است، خدا رحمت کند کسی را که مرا در این ماه همراهی و مدد نماید.
این حدیث شریف روشن میکند که روح و روان انسانها در این ماه آنچنان آمادهی ارتباط با حقایق معنوی میشود که میتوانند رسالت رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» را بفهمند و بفهمانند و از این طریق، رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» را یاری کنند.
امیرالمؤمنین «علیهالسلام» در رابطه با حدیث فوق میفرمایند: «مَا فَاتَنِی صَوْمُ شَعْبَانَ مُنْذُ سَمِعْتُ مُنَادِیَ رَسُولِ اللَّهِ«صلّیاللهعلیهوآله» یُنَادِی فِی شَعْبَانَ وَ لَنْ یَفُوتَنِی فِی أَیَّامِ حَیَاتِی صَوْمُ شَعْبَانَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ».[2] از آن وقت که سخن منادیِ رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» را که فرمود شعبان ماه من است، شنیدم تاکنون روزه آن ماه از من فوت نشده و إنشاءالله تا آخر عمر هم فوت نخواهد شد.
امام صادق «علیهالسلام» فرمودند: «صَوْمُ شَهْرِ شَعْبَانَ وَ شَهْرِ رَمَضَانَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْبَةٌ وَ اللَّهِ مِنَ اللَّه».[3] روزهی پشت سر هم دو ماه شعبان و رمضان به خدا سوگند توبه و توجه خدا است به بنده. که این توجه؛ توجه خاصی است، غیر از توجهی که خداوند به همه بندگان دارد و موجب گشودن رازهایی بر قلب انسان میشود، تا در زندگی فردی و اجتماعی بهترین موضعگیری را نماید.
حضرت رسول«صلّیاللهعلیهوآله» فرمودند: «مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ أَوَّلِ شَعْبَانَ وَ یَقُومُ لَیَالِیَهَا وَ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ شَرَّ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ شَرَّ أَهْلِ الْأَرَضِینَ وَ شَرَّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ شَرَّ کُلِّ سُلْطَانٍ جَائِرٍ ».[4] هرکس 3 روز از اول ماه شعبان را روزه بدارد و در شبهای آن، 2 رکعت نماز بگذارد که در هر رکعت سوره فاتحه را یکمرتبه و «قلهواللهاحد» را 11 مرتبه بخواند، شرّ اهل سماوات و شرّ اهل زمینها و شرّ ابلیس و لشکریان او و شرّ هر سلطان ستمگری از او دفع میشود.
در این حدیث، رمزها و رازهای دقیقی هست. همینقدر ملاحظه میفرمایید که چگونه بستر تعالی انسانها در این ماه فراهم شده و موانع سلوک انسان دفع میگردد، حال چه موانع آسمانی مثل اعمال نیکی که منجر به عُجب و غرور میشوند، و چه موانع زمینی مثل حبّ دنیا و سایر حرصهای زمینی، ماه شعبان بستر خلاصی از همه این موانع است، از جمله شرّ ابلیس و شرّ حاکمان ظالم تا انسان بتواند در رسالت تاریخی خود به بهترین نحو مؤثر باشد.
وقتی رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» میفرمایند: «فمَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سَبْعِینَ حَسَنَةً، الْحَسَنَةُ تَعْدِلُ عِبَادَةَ سَنَة».[5] هرکس روز اول ماه شعبان را روزه بدارد، خداوند عزّوجلّ هفتاد عمل نیک برای او مینویسد که هریک از آنها با عبادت یکسال برابری میکند.
این حدیث خبر از آن میدهد که در این ماه جان انسانها چنان وسعتی مییابد که هفتادبرابر زمانهای دیگر امکان قبول انوار الهی را دارد، و به عبارت دیگر دریچههای عالم غیب در این ماه به روی کسی که خود را با اعمال این ماه آماده کند، به نحو فراوانی گشوده شده است، تا راه ارتباط با حقایق ربّانی را کشف کرده و در ماه رمضان بهراحتی بتواند از آن ارتباط استفاده نماید. چنین انسانی است که حتی در امور اجتماعی میتواند بر موضع حق مقاومت نماید.
تأکید پیامبر خدا«صلّیاللهعلیهوآله»بر روزه کامل ماه شعبان نشان میدهد در این ماه شرایط خاصی برای تجلی انوار الهی بر قلب صائم فراهم است. به تعبیر امام باقر «علیهالسلام»؛ روزهی این ماه «طُهْراً مِنْ کُلِّ زَلَّةٍ وَ وَصْمَةٍ وَ بَادِرَةٍ»[6] موجب جدایی از هر لغزش و عیب و ننگ و خطا و گناه میگردد و قلب انسان را آماده برای ملاقات خدا در ماه رمضان میکند.
وقتی حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند: «صِیَامُ شَعْبَانَ ذُخْرُ الْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُکْثِرُ الصِّیَامَ فِی شَعْبَانَ إِلَّا أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ مَعِیشَتِهِ وَ کَفَاهُ شَرَّ عَدُوِّهِ وَ إِنَّ أَدْنَى مَا یَکُونُ لِمَنْ یَصُومُ یَوْماً مِنْ شَعْبَانَ أَنْ تَجِبَ لَهُ الْجَنَّة».[7] روزه شعبان، اندوخته بنده براى روز رستاخیز است و هیچ بندهیى نیست که در شعبان فراوان روزه بگیرد مگر اینکه خداوند کارهاى زندگى او را اصلاح و شرّ دشمن او را کفایت مىفرماید و کمترین پاداش براى کسى که یک روز از شعبان روزه بگیرد، این است که بهشت براى او واجب مىشود.
این حدیث شریف خبر از آن میدهد که جهتگیری جان چنین فردی به سوی بهشت خواهد بود و راه سیر به بهشت را پیدا میکند و به آنسو حرکت خواهد کرد. هنر دیگرش باید آن باشد که با اعمال معنوی دیگر، به این سیر سرعت بخشد و از توقفگاههای خود بکاهد. نکتهی دقیق در حدیث فوق پیامی است برای مبارزان با دشمنان اسلام که روزهی این ماه موجب بهرهمندشدن آنها از الطاف الهی است تا بر دشمنان فائق آیند.
رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» با پردهبرداشتن از سرّی از اسرار عالم غیب فرمودند: «شَعْبَانُ شَهْرِی وَ شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ شَهْرِی کُنْتُ شَفِیعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ صَامَ یَوْمَیْنِ مِنْ شَهْرِی غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ شَهْرِی قِیلَ لَهُ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ». [8] شعبان ماه من است و رمضان ماه خدای عزّوجل است. هرکس یک روز از ماه من را روزه بدارد، در روز قیامت شفیع او خواهم بود، و هرکس 2 روز از آن را روزه بدارد، خداوند گناهان گذشته او را میبخشد و هرکس 3 روز از آن را روزه بدارد، به او گفته میشود؛ عملْ از سر گیرد زیرا تمام موانع ارتباط او با خدا مرتفع شده.
چنانچه ملاحظه میفرمایید، در این دستورات بحث رویکرد انسان در میان است به سوی فرامین خدا و تغییر جهتدادن انسان از یک زندگی عادی به طرف یک زندگی روحانی و معنوی و اینهمه ثواب که در حدیث فوق و امثال آن ذکر میشود، به جهت تغییر جهتی میباشد که انسان در غوغای زندگی و در عادت به خوردن، یکمرتبه باید جهت عادی خود را تغییر دهد و به سیره رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» برگشت نماید و لذا است که در ثواب اولین روزه این ماه حضرت میفرمایند: «کُنْتُ شَفیعُه یَوْمَ الْقِیامة» من در قیامت شفیع او میشوم و راه سیر به سوی خدا را برای او میگشایم. چون در دنیا و در کشاکش روزمرّگیها با فرارسیدن ماه شعبان به رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» تأسی کرد و به محبت رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» وارد ماه شعبان شد.
در همین رابطه حضرت سجاد«علیهالسلام» هنگام ظهر در تمام روزهای ماه شعبان و نیز در شب نیمه ماه شعبان دعای مشهور صلوات بر محمّد و آل او را میخواندند (دعا را در پاورقی ملاحظه فرمایید) [9] تا رشتهی پیوند انسان با رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» در این ماه کامل گردد. خداوند به همه ما کمک فرماید تا موفق به پیروی از سنت رسولش گردیم و نهایت مقاومت و پایداری در مسیر دینداری را در مقابل دشمنان اسلام نصیب خود کنیم.
در ماه شعبان با تکرار ذکر «لا إله الاّ الله، وَ لا نَعْبُدُ إلاّ إیّاهُ، مُخْلِصینَ لَهُ الدّین وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرکُون» که میگویی: إله و معبود و مطلوبی جز «الله» - که جامع جمیع کمالات است- در هستی نیست، پس باید دل به او سپرد، و جز او را عبادت نمیکنیم، خالصانه دین را برای او میدانیم، هرچند مشرکان جهتهای فراوان دیگری را در جلو ما میگذارند تا از دین خدا عدول کنیم و به مکتبها و تئوریهای آنها برگردیم. آری با تکرار این ذکر جهت توحیدیِ جان را تقویت میکنی، همچنان که با استغفارهای این ماه، موانع تجلی انوار الهی را برطرف مینمایی.
حضرت صادق«علیهالسلام» فرمودند: هرکس در ماه شعبان هر روز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ » خداوند نام او را در افق مبین -جایگاهی وسیع در جلو عرش مینویسد- زیرا در این ذکر از معبود خود با نظر به اسم «رحمان» و «رحیم» و «حیّ و قیّومِ» او میخواهی موانع ارتباط با خودش را برای تو برطرف کند و بتوانی با نظر به انوار اسماء مذکور به سوی او نظر کنی.
ماه، ماه نزدیکی به خدا است و زمینه ارتباط به شدت فراهم است و لذا از امیرالمؤمنین«علیهالسلام» هست که رسول خدا«صلّیاللهعلیهوآله» فرمودند: «آسمانها در پنجشنبههای ماه شعبان آراسته میگردد و فرشتگان میگویند: پروردگارا! روزهداران این روز را بیامرز و دعایشان را اجابت فرما!». و لذا هرکس در پنجشنبههای ماه شعبان، 2 رکعت نماز بگذارد که در هر رکعت، پس از حمد سوره «قل هواالله احد» را صدبار بخواند و بعد صدمرتبه بر پیامبر و آل او صلوات بفرستد، همه نیازها و تقاضاهای دینی او برآورده میشود.
از این روایت، رازهایی آشکار میشود. همین اندازه به این فکر کن که میفرمایند: «تَتَزَیّن السّموات» آسمانها زینت داده میشوند، همانطور که زینت عقل که آسمان جان انسان است به برخورداری حکمت و معرفت است، آسمان دنیا حامل معارف و حقایق عالیه خاصی در آن روز میشوند که آن معارف و حقایق بر روزهدار نازل میگردد. و نیز به این فکر کن که میفرمایند: «فتقول الملائکه...» ملائکه از خداوند تقاضا میکنند؛ مثل آن است که قوه بینایی و چشم شما با دیدن چیزی از جان شما طلب آن چیز را بکند. حدیث فوق خبر میدهد در آن روز کرّوبیان عالم قدس نظر خاص به صائمان آن روز دارند تا روزهداران در سیر و سلوک خود در نهایت راحتی بتوانند به مقصد برسند.
مناجات شعبانیه
اگر در ماه شعبان هیچ هدیهای نبود جز مناجات شعبانیه، همان برای همهی سالکان کوی دوست کافی بود. در این مناجاتِ عظیمالشأن دیگر سالک در مرحلهی دعا نیست که بین او و معبودش فاصله باشد. شرایط برای «نجوا» و مناجات آماده شده است تا بتوان قصّه دل و جان را بدون هیچ حجابی با معبودِ محبوب در میان گذارد و غوغایی بهپا کند که:
چه حلقهها که زدم بر درِ دلْ از سر سوز به بوی صبح وصال تو در شبانِ دراز
وقتی در ابتدای این مناجات میگویی: «وَ اَقْبِلْ عَلَیَّ إذا ناجَیْتُک» بر من نظر فرما در حالی که با تو نجوا میکنم. داری قصّهی دلی را در میان میگذاری که پس از سالها دوری خداوند به خلوتخانهی خود راهش دادهاند. چه درد و دلهایی که در این مقام و در این مناجات مطرح است، خدا کند خودش راز بگشاید و همچنان که قلب حضرت علی«علیهالسلام» را به حرف آورد تا آن حضرت با پروردگارش اینچنین درد و دل کرد، ما نیز به نحوی شایسته وارد این مناجات گردیم. چه بگویم؛
هرچه گوییای دمِ هستی از آن پردهای دیگر بر آن بستی بدان
این شما و این مناجات و اینهمه راه اُنس با خدا. وقتی در اواسط دعا گفتی: «إلهی هَبْ لی قَلْباً یُدْنیهِ مِنْکَ شُوقُهُ» معبودا! قلبی ببخش که شوقش مرا به تو نزدیک کند. آری وقتی به این دعا رسیدی ما را از دعای خود فراموش مکن وگرنه آنوقتی که میگویی: «إلهی هَبْ لی کَمالَ الْإنْقطاعِ إلَیْک» و در آن فراز نهایت انقطاع از غیر خدا را طلب می کنی،که چیزی برای تو نمانده است تا من بخواهم آنجا به تو التماس دعا بگویم.
و آن دعا که حضرت امیر المؤمنین(ع) و امامان ( علیهم السلام) در ماه شعبان مىخواندند این است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اى خدا درود فرست بر محمد و آلش
وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ
و چون تو را بخوانم دعاى مرا اجابت فرما و هرگاه تو را ندا کنم ندایم بشنو
وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ
و چون با تو مناجات کنم به حالم توجه فرما که من بسوى تو گریختهام و در حضور حضرتت ایستاده در حالى که به درگاهت به حال پریشانى تضرع و زارى مىکنم
رَاجِیاً لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی
و به آنچه نزد توست چشم امید دارم و تو از دلم آگاهى و حاجتم را مىدانى و ضمیر مرا مىشناسى
وَ لاَ یَخْفَى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ
و هیچ امرى از امور دنیا و آخرت من بر تو پنهان نیست
وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی
و آنچه مىخواهم که به زبان اظهار کنم و از حوایجم سخن گویم و آنچه براى حسن عاقبتم به تو امید دارم همه را مىدانى
وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُکَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَکُونُ مِنِّی إِلَى آخِرِ عُمْرِی
و حکم تقدیر تو بر من اى سید من در باطن و ظاهرم تا آخر عمر جارى و نافذ است
مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلاَنِیَتِی وَ بِیَدِکَ لاَ بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی
و هر زیادت و نقصان و سود و زیان بر من وارد آمد همه به دست توست نه غیر تو
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
اى خدا اگر تو مرا از رزقت محروم سازى دیگر که تواند مرا روزى دهد و اگر تو مرا خوار گردانى که مرا یارى تواند کرد
إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ
اى خدا به تو پناه مىبرم از غضب تو و از ورود خشم و سخطت
إِلَهِی إِنْ کُنْتُ غَیْرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیَّ بِفَضْلِ سَعَتِکَ
اى خدا اگر من لایق رحمتت نیستم تو لایقى که بر من از فضل و کرم بىپایانت جود و بخشش کنى
إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ فَقُلْتَ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِکَ
اى خداى من گویا من اکنون در حضور تو ایستادهام و حسن توکلم بر تو به سرم سایه لطف انداخته و آنچه از کرم و احسان تو را شایسته است با من بجا آوردهاى عفو و آمرزشت مرا فرا گرفته است
إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْکَ بِذَلِکَ
اى خدا اگر تو مرا عفو کنى که از تو سزاوارتر به عفو است
وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی
و اگر اجلم نزدیک شد و عمل صالحم مرا به تو نزدیک نکرد من هم اقرار به گناهانم را وسیله عفوت قرار دادهام
إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
خدایا من در توجهم به نفس خود بر خویش ستم کردم پس اى واى بر نفس من اگر تو او را نیامرزى
إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلاَ تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی
اى خدا چنانکه لطف و احسانت در تمام مدت زندگى شامل حالم بود پس در مرگ مرا از احسانت محروم مساز
إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی إِلاَّ الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی
اى خدا چگونه مایوس از احسانت بعد مردنم شوم و حال آنکه تو در تمام عمرم با من جز نیکى و احسان نکردى
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
اى خدا با من آن کن که تو را شاید (نه آنچه مرا باید) و باز هم به فضل و کرم بر گنهکارى که در لجه گناه از جهل و نادانى فرو رفته ترحم فرما
إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَى
اى خدا تو در دار دنیا گناهانم را از تمام خلق پنهان داشتى و من در آخرت به ستاریت از دنیا محتاجترم
إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ
و چون لطف کردى و گناهانم را بر هیچ بنده صالحى آشکار نکردى
فَلاَ تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
پس روز قیامت هم مرا مفتضح و رسوا در حضور جمیع خلایق مگردان
إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی
خدایا جود و بخششت بساط آرزوى مرا گسترده و عفو تو بهتر از عمل من است
إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ
اى خدا آن روزى که میان بندگانت حکم مىکنى آن روز مرا به لقاء خود شاد گردان اى خدا من چون کسى به درگاهت عذر مىخواهم که به قبول عذر سخت محتاج است
فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ
پس عذرم بپذیر اى کریمترین کسى که گنهکاران از او معذرت مىطلبند
إِلَهِی لاَ تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لاَ تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لاَ تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی
اى خدا حاجتم را رد مکن و دست طمعم را از درگاهت محروم برمگردان و امید و آرزویم از لطف و کرمت منقطع مساز
إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی
اى خدا اگر تو اراده خوارى من داشتى به هدایت و احسانت سرافرازم نمىکردى و اگر مىخواستى مرا رسوا سازى در دنیا معافم نمىفرمودى
إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ
اى خداى من هرگز به تواین گمان نمىبرم که حاجتى که به تو دارم و عمرم را در طلبش فانى کردم باز روان سازى
إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لاَ یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى
اى خدا حمد و ثنا مختص توست حمد ابدى و دایم سرمدى که همى بیفزاید و هرگز فنا نپذیرد چنانکه تو دوست بدارى و بپسندى
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ
اى خدا اگر مرا به جرمم مؤاخذه کنى تو را به عفوت مؤاخذه مىکنم و اگر مرا به گناهانم بازخواست کنى تو را به مغفرتت باز خواست کنم
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ
و اگر مرا به آتش دوزخ برى اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست مىداشتم
إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی
اى خدا اگر در مقابل طاعتت عملم اندک است در مقابل رجاء و امید به کرمت آرزویم بسیار است
إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً
اى خدا چگونه از درگاه لطفت محروم و ناامید برگردم در صورتى که به جود و احسان تو حسن ظن بسیار داشتم که به حالم ترحم کرده و عاقبت از اهل نجاتم مىگردانى
إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ
اى خدا عمرم را با درد و غفلت از تو فانى ساختم و بفرسودم جوانیم را در مستى بعد از تو
إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَى سَبِیلِ سَخَطِکَ
اى خدا پس بیدار نشدم روزگارى را که مغرور کرمت بودم و به راه سخط و غضبت مىرفتم
إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ بِکَرَمِکَ إِلَیْکَ
اى خدا من بنده تو و فرزند بنده توام که در پیشگاه حضورت ایستادهام و کرم و رحمتت را بسویت وسیله خود قرار دادهام
إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِمَّا کُنْتُ أُوَاجِهُکَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیَائِی مِنْ نَظَرِکَ
اى خدا منم بندهاى که به عذر خواهى به درگاهت آمدهام از اعمال زشتى که بواسطه قلت حیا به حضورت و در نظرت بجا آوردهام
وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْکَ إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِکَرَمِکَ
و از تو عفو و بخشش مىطلبم که عفو وصف کرم توست
إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ
اى خدا من قدرتى که از معصیت باز گردم ندارم مگر آنکه تو به عشق و محبت مرا بیدار گردانى
وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
یا آنکه چنانکه تو مىخواهى باشم و شکر تو گویم چون مرا به کرمت داخل کردى و قلبم را از پلیدیهاى غفلت پاک و پاکیزه گردانیدى
إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِکَ فَأَطَاعَکَ
اى خدا از لطف به حال من چنان بنگر کهبه کسى که او را خواندى و اجابت کرد و به کار طاعت واداشتى و اطاعتت نمود مىنگرى
یَا قَرِیباً لاَ یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَاداً لاَ یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ
اى نزدیکى که هرگز دور از آنکه فریفته توست نمىشوى و اى با جود و کرمى که هرگز بخل بر آنکه امید احسانت دارد نمىکنى
إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ
اى خدا به من دلى عطا کن که مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانى که سخن صدقش بسوى تو بالا رود و نظر حقیقتى که تقرب تو جوید
إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِکَ غَیْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاَذَ بِکَ غَیْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ غَیْرُ مَمْلُوکٍ (مَمْلُولٍ)
اى خدا آنکه به تو معروف شد هرگز مجهول و بىنام نشود و هر که به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد و هر که تو به او توجه کنى بنده دیگرى نشود
إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِکَ یَا إِلَهِی
اى خدا هر که به تو راه یافت روشن شد و هر که به تو پناه برد پناه یافت و من به درگاه تو پناه آوردهام پس تو اى خدا
فَلاَ تُخَیِّبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لاَ تَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِکَ
حسن ظن مرا به رحمتت نومید مساز و از فروغ رأفت و عنایتت مرا محجوب مگردان
إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلاَیَتِکَ مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ
اى خدا مرا در میان اولیاء خود مقام آنکس را بخش که به امید زیاد شدن محبت توست
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکْرِکَ إِلَى ذِکْرِکَ وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِکَ وَ مَحَلِّ قُدْسِکَ
اى خدا و مرا واله و حیران یاد خود براى یاد خود گردان و همتم را بر نشاط و فیروزى در اسماء خود و مقام قدس خویش موقوف ساز
إِلَهِی بِکَ عَلَیْکَ إِلاَّ أَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِکَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِکَ
اى خدا به ذات پاکت و به حقى که تو را بر خلق است قسم که مرا به اهل طاعتت ملحق ساز و منزل شایسته از مقام رضا و خوشنودیت عطا فرما
فَإِنِّی لاَ أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لاَ أَمْلِکُ لَهَا نَفْعاً
که من قادر نیستم دفع شرى از خود یا جلب نفعى براى خود کنم
إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ فَلاَ تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ
اى خدا من بنده ضعیف گنهکار و مملوک تایب پر عیب و نقص توام پس مرا از آنان که روى از آنها مىگردانى و به غفلت از عفوت محجوب شدند قرار مده
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ
اى خدا مرا انقطاع کامل بسوى خود عطا فرما و روشن ساز دیدههاى دل ما را به نورى که به آن نور تو را مشاهده کند
حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ
تا آنکه دیده بصیرت ما حجابهاى نور را بر دردو به نور عظمت واصل گردد و جانهاى ما به مقام قدس عزتت در پیوندد
إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً
اى خدا مرا از آنان قرار ده که چون او را ندا کنى تو را اجابت مىکند و چون به او متوجه شوى از تجلى جلال و عظمتت مدهوش مىگردد پس تو با او در باطن راز مىگویى و او به عیان به کار تو مشغول است
إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لاَ انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ
اى خدا بر حسن ظنم به تو یأس و ناامیدى مسلط مساز و دست امیدم از دامن کرم نیکویت جدا مگردان
إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ
اى خدا اگر خطاهایم مرا نزد تو پس و خوار گردانیده هم بواسطه حسن اعتمادم به تو از من عفو کن
إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ
اى خدا اگر گناهانم مرا از لطف و کرامتهایت دور کرده مقام یقینم مرا به کرم و عطوفتت تذکر مىدهد
إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَئِکَ
و اگر غفلت مرا از مهیاى لقاى تو شدن به خواب غرور افکند معرفتم به نعمتهاى بزرگوارت بیدار مىگرداند
إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ
اى خدا اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خواند ثواب و عنایتت مرا بسوى بهشت ابد دعوت کرد
إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اى خدا پس من هر چه بخواهم از تو درخواست مىکنم و به درگاه کرمت با ناله و زارى و شوق و رغبت مىنالم و از تو مىطلبم که درود فرستى بر محمد (ص) و آل محمد
وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لاَ یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لاَ یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لاَ یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ
و مرا از آنان قرار دهى که دایم به یاد تواند و هرگز عهد تو نشکنند و شکر و سپاست را لحظهاى فراموش نکنند و امرت را سبک نشمرند
إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً
اى خدا و مرا به نور مقام عزتت که بهجت و نشاطش از هر لذت بالاتر است در پیوند تا آنکه شناساى تو باشم و از غیر تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان باشم
یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً
اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى و درود خدا بر رسولش محمد (ص) و بر اهل بیت پاکش و سلام و تحیت بسیار باد.
و این از مناجاتهاى جلیل القدر ائمة علیهم السلام است و بر مضامین عالیه مشتمل است و در هر وقت که حضور قلبى باشد خواندن آن مناسب است
پی نوشت:
[2] - مصباح المتهجد، ج 2، ص 825
[3] - من لا یحضره الفقیه، ج2، ص93
[4] - الوسائل، ج 8، ص 104
[5] - أمالی الصدوق، ص 23 - المجلس السابع ثوابالاعمال، ص86
[6] - حضرت صادق میفرمودند: پدرم بین روزهی ماه شعبان و رمضان یک روز – و بنا بر حدیث دیگر دو روز – فاصله میانداخت. (ثواب الأعمال، ص 84)
تاریخ : شنبه 88/5/10 | 12:18 صبح | نویسنده : سعید | نظرات ()